طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۴۲ مطلب در مهر ۱۳۸۹ ثبت شده است

حق عظیم نزدیک است به تو. هر فکرتی و تصوری که می کنی او ملازم آن است زیرا آن تصور و اندیشه را او هست می کند و برابر تو میدارد. الا او را از غایت نزدیکی نمی توانی دیدن...
باران سیفی
۱۰ مهر ۸۹ ، ۲۱:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دو تا چیز رو تحت هیچ شرایطی نمی تونم تحمل کنم. صادق نبودن و بدقولی. نمی شه به آدمی که به هیچ تعهد و قراری پایند نیست تکیه کرد...
باران سیفی
۱۰ مهر ۸۹ ، ۱۸:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بهش گفته بودم اما گوش نمی داد. برام شده بود یه معمای حل نشدنی که چطور می تونه این قدر بی محابا و راحت برخورد کنه و دروازه دلش بی در و پیکر باشه، از پسرا برمیاد این کارا! اما برای یه دختر... نگرانش بودم و هستم اما چاره ای جز کنار کشیدن نداشتم. هنوزم درگیر همون بازی ها است. می گه افسردگی گرفته و داره مراحل درمان رو پشت سر می ذاره.
امیدوارم تشخیصش درست باشه برای علت بیماری اش و آرزوی سلامتی دارم براش.
باران سیفی
۰۹ مهر ۸۹ ، ۱۳:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بهش گفته بودم اما گوش نمی داد. برام شده بود یه معمای حل نشدنی که چطور می تونه این قدر بی محابا و راحت برخورد کنه و دروازه دلش بی در و پیکر باشه، از پسرا برمیاد این کارا! اما برای یه دختر... نگرانش بودم و هستم اما چاره ای جز کنار کشیدن نداشتم. هنوزم درگیر همون بازی ها است. می گه افسردگی گرفته و داره مراحل درمان رو پشت سر می ذاره.
امیدوارم تشخیصش درست باشه برای علت بیماری اش و آرزوی سلامتی دارم براش.
باران سیفی
۰۹ مهر ۸۹ ، ۱۳:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چون تسویه غالب به کمال رسید، خداوند تعالی چنانکه در تخمیر طینت آدم هیچ کس را مجال نداده بود، و به خداوندی خویش مباشر آن بود، در وقت تعلق روح به قالب هیچ کس را محرم نداشت، به خداوندی خویش به نفخ روح قیام نمود.
در اینجا اشارتی لطیف و بشارتی شریف است که روح را در حمایت و بدرقه نفخه خاص می فرستد. یعنی: «او را از اعلی مراتب عالم ارواح به اسفل درکات عالم اجسام می فرستیم. مسافتی بعید است و دوست و دشمن بسیار بر راه اند، نباید که در این منازل و مراحل به دوست و دشمن مشغول شود، و مرا فراموش کند و از ذوق انسی که در حضرت یافته است محروم ماند، که راه زنان بر راه بسیارند، ز دشمنان حسود و ز دوستان غیور. چون اثر نفخه ما با او بود نگذارد که ذوق انس ما از کام جان او برود، تا او در هیچ مقام به هیچ دوست و دشمن بند شود.»
باران سیفی
۰۹ مهر ۸۹ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چه حالی داره وقتی تو مهمونی ها همه با نگاه تحسن آمیز و بعضی ها هم حسرت بار، می گن: خوش بحال اون مرد خوشبخت... راست و دروغش پای خودشون ;)
باران سیفی
۰۹ مهر ۸۹ ، ۱۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی برگی روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران ، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی ست
ور جز اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تار پودش باد

گو بروید ، یا نروید ، هر چه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد
باغبان و رهگذاری نیست 
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید

باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصلها ، پاییز

«اخوان ثالث»
باران سیفی
۰۷ مهر ۸۹ ، ۲۱:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
وقتی می خوای یک کاری انجام بدی اول خوب فکر کن، بعد به حرف دلت گوش بده، بعد به خدا توکل کن و بعد اون کاری رو انجام بده که زنت می گه! ;)
باران سیفی
۰۴ مهر ۸۹ ، ۲۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
وقتی می خوای یک کاری انجام بدی اول خوب فکر کن، بعد به حرف دلت گوش بده، بعد به خدا توکل کن و بعد اون کاری رو انجام بده که زنت می گه! ;)
باران سیفی
۰۴ مهر ۸۹ ، ۲۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
چرا برای بقیه عجیبه که من این همه تضاد تو وجودم کنار هم جمع شده؟! بنظر من هم بقیه عجیبن که خوبی های بعضی چیزا رو از دست می دن واسه خاطر همین ادعای یه دست بودنشون!
می دونی، آدم خوبه از هر چیزی خوبی هاشو داشته باشه، تا نه زیاده روی افراط و نه محرومیت تفریط از بهره بردن از نعمات و آفریده های پروردگار رحیم محرومش نکنن و فکر کنم زندگی متعادل، اگررررر بتونیم انجامش بدیم، همون سعادت و خوشبختی ابدیه. اینا رو نگفتم که بزنی جاده خاکی و  فکر کنی الان تو بهشت عدن خودم زیر درختا نشستم تو اوج خوشبختی و سعادت رو مزه مزه می کنم هر ثانیه عمرم هاا. نه، این بیانات حکیمانه در واقع رویای من هستن!
در ضمن اگه قرار بود به میل دل بقیه زندگی کنم، الان معلوم نبود چه شکلی و کجای دنیا بودم
راحتم بزار، من یه عقل دارم، یه دین و یه مذهب، یه دل هم دارم که عاشق همین خل بازی هاشم :) تضادی در کار نیست وقتی یه ساربون راهبر همه اینا است، که اگر چه این نهایت آرزوی منه که باشه، اما فعلا همین امید خودش کلیه در حد زمینی ساده ای چون من...

باران سیفی
۰۴ مهر ۸۹ ، ۲۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر