اول ملامتیی که در جهان بود آدم بود و اول ملامت کننده ملائکه بودند. و اگر حقیقت می خواهی اول ملامتیی حضرت جلّت بود. زیرا که اعتراض اول بر حضرت جلّت کردند. عجب اشارتی است این که بنای عشقبازی بر ملامت نهادند!
جان آدم به زبان حال با حضرت کبریایی می گفت: «ما بار امانت به رسن ملامت در سفت جان کشیده ایم، و سلامت فروخته ایم و ملامت خریده ایم، از چنین نسبتها باک نداریم. هر چه گویند غم نیست!»
دوست دارم بنویسم که دوست دارم بنویسم اما نوشتنم نمیاد! دوست دارم خط خطی کنم، دوست دارم هر کاری دوست دارم کنم! دوست دارم بقیه به دوست داشتنم احترام بگذارن، دوست دارم حتی کسی رو که دوستم نداره دوست داشته باشم، دوست دارم با یه فریاااااد بی صدای بلند از خدا معذرت خواهی کنم، دوست دارم محکم بغلش کنم و بخاطر همه حماقت ها و بدی ها و عهد شکستن هام های های تو بغلش گریه کنم و تا بلدم و می تونم خودمو لوس کنم براش، دوست دارم لری با خدا حرف بزنم اصلا عین اون داستان معروف موسی و شبان. دوست دارم هر چی و هر کی دوست دارم رو بدم که اون دوستم داشته باشه. دوست دارم طعم دوست داشتنش رو با همه وجودم حس کنم. دوست دارم رضا بشه به من و من راضی به او...
دوست دارم بنویسم که دوست دارم بنویسم اما نوشتنم نمیاد! دوست دارم خط خطی کنم، دوست دارم هر کاری دوست دارم کنم! دوست دارم بقیه به دوست داشتنم احترام بگذارن، دوست دارم حتی کسی رو که دوستم نداره دوست داشته باشم، دوست دارم با یه فریاااااد بی صدای بلند از خدا معذرت خواهی کنم، دوست دارم محکم بغلش کنم و بخاطر همه حماقت ها و بدی ها و عهد شکستن هام های های تو بغلش گریه کنم و تا بلدم و می تونم خودمو لوس کنم براش، دوست دارم لری با خدا حرف بزنم اصلا عین اون داستان معروف موسی و شبان. دوست دارم هر چی و هر کی دوست دارم رو بدم که اون دوستم داشته باشه. دوست دارم طعم دوست داشتنش رو با همه وجودم حس کنم. دوست دارم رضا بشه به من و من راضی به او...
حق عظیم نزدیک است به تو. هر فکرتی و تصوری که می کنی او ملازم آن است زیرا آن تصور و اندیشه را او هست می کند و برابر تو میدارد. الا او را از غایت نزدیکی نمی توانی دیدن...