طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۴۳ مطلب در تیر ۱۳۸۹ ثبت شده است

احساس یه پرنده تنها رو دارم که بالش هم شکسته! اشتباهم کجاست؟ کی قراره بالاخره یاد بگیرم به همه اعتماد نکنم، با همه صادق نباشم، تو رفتارم سیاست ورزی کنم، بدجنس بشم، دورو بشم، زبون باز بشم؟؟؟ کی قراره یاد بگیرم مثه یه بچه زود به همه دل نبندم، زود باور نکنم، زود انس نگیرم؟؟؟ کی ؟
هیچ وقت...
ترجیح می دم صاف برم، صاف باشم، صاف بگم، شکست هم بخورم، در عوض می دونم حداقل راهم درست بوده. می دونی، درست مثه امتحان دادن می مونه، می شه با تقلب 20 شد اما همیشه ترجیح دادم اگه بیست نیستم حداقل صفر خودمو بپذیرم (آخرین باری که در عنفوان جوانی! تقلب کردن رو امتحان کردم، صفر شدم و از اونجا به ارزش این فلسفه امروزی گرانبها پی بردم!). عزیز دل من، فقط از دیوار کسی بالا رفتن دزدی نیست، از مهر و سادگی افراد سوء استفاده کردن به مراتب جرمی سنگین تر و حتی نابخشودنی تره. کی گفته دل دیوار نداره، از دل کسی بی اطلاع و به قصد دزدی بالا رفتن گناه زشت تریه، چه برسه به این که صاحب خونه خودش در رو برات باز کنه با اعتماد و روی خوش و تو...
برای خودم و سادگی ام متاسف نیستم، اگه این معنای بچه بودنه که صاف باشی و صادق، که دورویی بلد نباشی و کج دار و مریض! نتونی با بقیه رفتار کنی، ناراحت نمی شم بهم بگی بچه. من برای تو متاسفم، برای تویی که معنای صداقت و سادگی رو نمی دونی، و برای تو، تویی که دل دروازه ات عادت کرده به رفت و آمد کرو کرو آدم و رهگذر، حتی برای تو، تویی که همیشه بابت بی سیاستی شماتتم کردی...
باور دارم دلم راه اشتباهی نمی ره، که راهبرش اشتبا نمی کنه، وگرنه منیت من کجا و هدایت و بی خطایی کجا، اعتماد دلم از اعتماد به خالقش می یاد...
همه جور ایراد ازم بگیر، هر انتقادی ازم بکن، بابت هر رفتری مورد شماتت قرارم بده، اما تو رو خداااا 
تو رو خداااا ازم نخواه دنیا رو جز از پنجره کودکی ببینم

باران سیفی
۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۹:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
باران سیفی
۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۴:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
باران سیفی
۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۴:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را

 ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را

در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

زین دست که دیدار تو دل می برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده
تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

ور نیز جراحت به دوا باز هم آید
از جای جراحت نتوان برد نشان را
...
باران سیفی
۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۴:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
استادی صدها شاگرد داشت. همه آنها در زمان مناسب نیایش می کردند...به جز یکی که دائم الخمر بود. روز احتضار، استاد شاگرد دائم الخمر را به کنارش فرا خواند و تمامی اسرار نهانش را به او منتقل کرد. شاگردان دیگر برآشفتند: چه شرم آور! ما همه چیز خود را برای استادی فدا کردیم که نمی توانست توانایی های ما را درک کند. استاد گفت: باید این اسرار را به کسی منتقل می کردم که خوب می شناختم. کسانی که پرهیزگار می نمایند، اغلب غرور، خود بینی و نابردباری خود را پنهان می کنند. بنابر این شاگردی را بر گزیدم که می توانستم نقص هایش را ببینم: شاگرد دائم الخمر را...

مکتوب، پائولو کوئیلو
* سقراط
باران سیفی
۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
استادی صدها شاگرد داشت. همه آنها در زمان مناسب نیایش می کردند...به جز یکی که دائم الخمر بود. روز احتضار، استاد شاگرد دائم الخمر را به کنارش فرا خواند و تمامی اسرار نهانش را به او منتقل کرد. شاگردان دیگر برآشفتند: چه شرم آور! ما همه چیز خود را برای استادی فدا کردیم که نمی توانست توانایی های ما را درک کند. استاد گفت: باید این اسرار را به کسی منتقل می کردم که خوب می شناختم. کسانی که پرهیزگار می نمایند، اغلب غرور، خود بینی و نابردباری خود را پنهان می کنند. بنابر این شاگردی را بر گزیدم که می توانستم نقص هایش را ببینم: شاگرد دائم الخمر را...

مکتوب، پائولو کوئیلو
* سقراط
باران سیفی
۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
اصلا نمی تونم تصور کنم بدون موسیقی زندگی چه رنگی می شد...
ازت ممنونم که هنر و زیبایی رو آفریدی
ازت ممنونم که موسیقی و شعر رو آفریدی
ازت ممنونم که منو آفریدی و بهم فرصت زندگی دادی
باران سیفی
۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مامان یه چیزی از یه کسی گفت چشام چهار تا شد
به ولای علی اگه تو از این خبط ها کنی
باران سیفی
۱۳ تیر ۸۹ ، ۲۰:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرمود که هر که محبوب است خوب است و لاینعکس: لازم نیست که هر که خوب باشد، محبوب باشد خوبی جزو محبوبی است و محبوبی اصل است. چون محبوبی باشد البته خوبی باشد جزو چیزی از کلّش جدا نباشد و ملازم کل باشد.
در زمان مجنون خوبان بودند از لیلی خوبتر اما محبوب مجنون نبودند. مجنون را می گفتند که از «از لیلی خوبترانند، بر تو بیاریم؟» او می گفت که «آخر من لیلی را به صورت دوست نمی دارم و لیلی صورت نیست. لیلی به دست من همچون جامی است. من از آن جام شراب می نوشم. پس من عاشق شرابم که ازو می نوشم و شما را نظر بر قدح است از شراب آگاه نیستید. اگر مرا قدح زرین بود مرّصع به جوهر و درو سرکه باشد یا غیر شراب چیز دیگری باشد، مرا آن به چه کار آید؟ کدوی کهنه شکسته که درو شراب باشد به نزد من بِه از آن قدح و از صد چنان قدح»...
فیه ما فیه
باران سیفی
۱۳ تیر ۸۹ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
باشه چَشم، چَشم، هر چی شما بخوای، هر چی شما بگی، هر جور شما تصمیم بگیری
فقط .....
خدااااااااااااااا
هیچی دیگه
می خواستم بگم
خودت هوامو داشته باش...
باران سیفی
۱۰ تیر ۸۹ ، ۱۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر