طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 
اللّهم انّی اسْئَلُکَ یا مَنِ احْتَجَبَ بِشُعاعِ نُورِهِ عَنْ نَواظِرِ خَلْقِهِ یا مَنْ تَسَرْ بَلَ بِالْجَلالِ وَ الْکِبْرِیاءِ وَاشْتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدْسِهِ یا مَنْ تَعالی بِالْجَلالِ وَ الْکِبْرِیاءِ فی تَفَرُّدِ مَجْدِهِ یا مَنِ انْقادَتِ الْاُمُورُ بِاَزِمَّتِها طَوعاً لِاَمْرِهِ یا مَنْ قامَتِ السَّماواتُ وَ الْاَرَضُونَ مُجیباتٌ لِدَعْوَتِهِ یا مَنْ زَیَّنَ السَّماءَ بِالنُّجُومِ الطّالِعَةِ وَ جَعَلَها هادِیَةً لِخَلْقِهِ یا مَنْ اَنارَ الْقَمَرَ الْمُنیرَ فی سَوادِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ بِلُطْفِهِ یا مَنْ اَنارَ الشَّمْسَ الْمُنیرَةِ وَ جَعَلَها مَعاشا لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَها مُفَرِّقَةً بَیْنَ اللَّیْلِ وَ النَّهار لِعَظَمَتِهِ یا مَنْ اسْتَوجَبَ الشُّکْرَ بِنَشْرِ سَحائِبِ نِعَمِهِ اسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِکُلِّ اِسْمٍ لَکَ هُوَ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ اَوِ اسْتَاثَرْتَ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِکُلِّ اِسْم هُوَ لَکَ اَنْزَلْتَهُ فی کِتابِکَ اَوْ اَثْبَتَّهُ فی قُلُوب الصّافّین الْحافین حَوْلَ عَرْشِکَ فَتَراجَعَتِ الْقُلُوبُ اِلیَ الصُّدُور عَن الْبَیانِ بِاِخْلاص الْوَحْدانِیَّةِ وَ تَحَقُّقِ الْفَردانِیَّةِ مُقِرَّةً لَکَ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ اِنَّکَ اَنْتَ اللهُ اَنْتَ اللهُ اَنْتَ اللهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَ اَسْئَلُکَ بِالاَسْماءِ الَّتی تَجَلَّیْتَ بِها لِلْکَلیمِ عَلَی الْجَبَلِ الْعَظیمِ فَلَمّا بَدا شُعاعَ نُورِ الْحُجُبِ مِنْ بَهاءِ الْعَظَمَةِ خَرَّتِ الْجِبالُ مُتَدَکْدِکَةً لِعَظَمَتِکَ وَجَلالِکَ وَ هَیْبَتِکَ وَ خَوفًا مِنْ سَطْوَتِکَ راهِبَةً مِنْکَ فَلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَ اَسْئَلُکَ بِالاسْمِ الَّذی فَتَقْتَ بِهِ رَتْقُ عَظیمِ جُفُونِ عُیُونِ النّاظِرینَ الّذی بِهِ تَدْبیرُ حِکْمَتِکَ وَ شَواهِدُ حُجَجِ اَنْبِیائِکَ یَعْرِفُونَکَ بِفِطَنِ الْقُلُوب وَ اَنْتَ فی غَوامِضِ مَسِرّاتِ سَرائِرِ الْغُیُوبِ اَسْئَلُکَ بِعِزَّةِ ذلِکَ الاسْمِ اَنْ تُصَلِّیَ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَصْرِفَ عَنّی وَ عَنْ اَهْلِ حُزانَتی وَ جَمیع الْمُومِنین وَ الْمُومِناتِ جَمیع الافاتِ وَ الْعاهاتِ وَ الاعْراضِ وَ المْراضِ وَ الْخَطایا وَ الذُّنُوبِ وَ الشَّکِّ وَ الشِّرْکِ وَ الْکُفْرِ وَ الشِّقاقِ وَ النِّفاقِ وَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهْلِ وَ الْمَقْتِ وَ الْغَضَبِ وَ الْعُسْر وَ الضیقِ وَ فَسادِ وَ الضَّمیرِ وَ حُلُولِ النِّقْمَةِ وَ شِماتَةِ الاْعَداءِ وَغَلَبَةِ الرِّجالِ انَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ لَطیفٌ لِما تَشاءُ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین و لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیم.
باران سیفی
۰۱ مهر ۹۰ ، ۱۷:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
436 امین پُست این وبلاگه و من نمی دونم عمری برای همچنان برپا نگه داشتن امید به حضور منتظر ظهورش خواهم داشت یا نه. این نه سوالی خاص الانمه ها، نه، هر روز بوده و من نبودم. سوال همیشه هست، اما من شاگرد خوبی نبودم برای بخاطر سپردنش، چه برسه به آماده شدن برای روز پاسخ...
چه مرگ نزدیکه و چه انسان غافل... دارم دعای سمات گوش می دم و فکر می کنم آیا جمعه دیگه ای هست برای دوباره گوش دادن؟ که جمعه دیگه ای هست و من شاید دیگه نباشم...
حرفامو زدم باهاش، صاف و پاک، چیزی نگفته نمونده، جز چشم انتظار من که همچنان منتظر کرم و مهر بی پایانشه به هر پاسخی که صلاح بدونه و می دونم اون خدایی که با مهرش از اعماق جهنم کشیدتم بیرون و عاشقی یادم داد جز خیر برام رقم نمی زنه که با مهر شناختمش. بارم بسته است، چه برای موندن و ادامه دادن چه برای رفتن. التماس دعا دارم و طلب بخشش که اگه زودتر بیدار می شدم باید هر روز طلبش می کردم و شکر هر لحظه بودن و حیف و صد افسوس که حجاب چهره جان همیشه غبار تن بوده و من غافل...
تنها می مونه شفاعت بواسطه طه، که باور دارم نیت های پاک به درگاهش نه گم می شن و نه کم. توکلت علی الله الذی لا یموت و لا ینسی...
باران سیفی
۰۱ مهر ۹۰ ، ۱۷:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
Space probe detects a planet with a double sunset

(Reuters) - When the day ends on planet Kepler-16b there is a double sunset, scientists reported on Thursday in the journal Science.
In a scene reminiscent of science fiction, researchers using observations from NASA's Kepler spacecraft have detected a distant planet orbiting two waltzing stars, the first time such a phenomenon has been confirmed.
Kepler-16b is similar to Jupiter in size and mass, a cold gas giant that orbits its two suns every 229 days at a distance of 65 million miles (104.6 million km). That is roughly the same distance as Venus' orbit, compared to Earth's 365-day orbit around the sun at a distance of about 93 million miles (149.7 million km). 
This newly detected planet is 200 light-years from Earth and is not thought to harbor life. A light-year is about 6 trillion miles (10 trillion km), the distance light travels in a year.
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
Space probe detects a planet with a double sunset

(Reuters) - When the day ends on planet Kepler-16b there is a double sunset, scientists reported on Thursday in the journal Science.
In a scene reminiscent of science fiction, researchers using observations from NASA's Kepler spacecraft have detected a distant planet orbiting two waltzing stars, the first time such a phenomenon has been confirmed.
Kepler-16b is similar to Jupiter in size and mass, a cold gas giant that orbits its two suns every 229 days at a distance of 65 million miles (104.6 million km). That is roughly the same distance as Venus' orbit, compared to Earth's 365-day orbit around the sun at a distance of about 93 million miles (149.7 million km). 
This newly detected planet is 200 light-years from Earth and is not thought to harbor life. A light-year is about 6 trillion miles (10 trillion km), the distance light travels in a year.
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بـنده طالـع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار منست...
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بـنده طالـع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار منست...
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بعضی ها را دیده ام که از وقت کم شکایت می کنند. انها می گویند: «حیف که نمی رسیم. گرفتاریم. وقت نداریم. عقبیم...». اینها واقعا بیمار خیالبافی هیا کودکانه خود هستند. وقت، علی الاصول، بسیار بیش از کیسه های مان داریم: وقی که تباه می کنیم، می سوزانیم، به بطالت می گذرانیم. بسیاری از ما می توانیم پنج برابر، ده برابر، یا بیش برابرِ آنچه کار می کنیم، کار کنیم، یاد بگیریم، بیافرینیم، تغییر بدهیم. 
انسان شهری، عجیب در بیکارگی و بطالت فرو رفته است: بهانه جویی، وراجّی، شوخی های مبتذل خجالت آور، همیشه در انتظار حادثه یی غریب و دگرگون کننده: اگر نه معجزه یی، دست کم کرامتی... و ناگهان حل شدن جمیع مشکلات... اما این نوع برخورد با زندگی فقط تباه کردن زندگی ست...
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
از سفارش و واسطه و منت و دردسرای پشت این بازی ها کلا بیزارم.
هیچ وقت از موقعیتهام استفاده، یا بهتر بگم سوء استفاده نکردم، حالا شایدم نه دقیقا هیچ وقت! اما حداقل سعی کردم اینطوری نشه. باور کنی یا نه، از پارتی بازی فراری ام، از اینکه کسی به خاطر چیزی غیر از خودم و توانمندی ها و ویژگی هام بهم توجه کنه بدم میاد و اینو یه جور توهین به خودم حساب می کنم.
برا همین مجبور شدم، قضیه کار رو بپیچونم. دوست ندارم کسی منت بیخود بزاره سرم. دوست ندارم کسی اونجا به چشم دیگه ای ببینتم، که چی آخه؟! می دونم پدر اگرچه منتی نداره بابت محبت هاش اما دلم نمی خواد با بقیه فرق داشته باشم، دلم نمی خواد جای تلاش و امید و حتی نگرانی ها و اضطرابهام رو، راحتی دروغین و زشت پشت گرم شدن به بنده خدا پر کنه و بشم بنده کس دیگه ای جز خودت.
بعدشم، ممکن واسه رئیس خوب و دوست داشتنی ام :) مشکلی پیش بیاد.
پس تویی که بی منت و واسطه رحت بی منتهات همیشه جاریه تو زندگی ام، بی واسطه، بی منت، خودت به بزرگی خودت کاملم کن و بی نیاز از هر چه و هر که غیر خودت ای مهربانترین مهربانان.
باران سیفی
۲۴ شهریور ۹۰ ، ۱۴:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دوستت دارم رو با چه رنگی، به چه زبونی، با چه لحنی بگم که برسونه عمق احساسم رو به تو
دوستت دارم

باران سیفی
۲۱ شهریور ۹۰ ، ۲۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد

گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد

شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم
چون پای بدارم که ز دستم سپر افتاد

در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به درافتاد

با هر که خبر گفتم از اوصاف جمیلش
مشتاق چنان شد که چو من بی​خبر افتاد

هان تا لب شیرین نستاند دلت از دست
کان کز غم او کوه گرفت از کمر افتاد

صاحب نظران این نفس گرم چو آتش
دانند که در خرمن من بیشتر افتاد

نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع
کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد

سعدی نه حریف غم او بود ولیکن
با رستم دستان بزند هر که درافتاد
باران سیفی
۱۸ شهریور ۹۰ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر