طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۰ ثبت شده است

Space probe detects a planet with a double sunset

(Reuters) - When the day ends on planet Kepler-16b there is a double sunset, scientists reported on Thursday in the journal Science.
In a scene reminiscent of science fiction, researchers using observations from NASA's Kepler spacecraft have detected a distant planet orbiting two waltzing stars, the first time such a phenomenon has been confirmed.
Kepler-16b is similar to Jupiter in size and mass, a cold gas giant that orbits its two suns every 229 days at a distance of 65 million miles (104.6 million km). That is roughly the same distance as Venus' orbit, compared to Earth's 365-day orbit around the sun at a distance of about 93 million miles (149.7 million km). 
This newly detected planet is 200 light-years from Earth and is not thought to harbor life. A light-year is about 6 trillion miles (10 trillion km), the distance light travels in a year.
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
Space probe detects a planet with a double sunset

(Reuters) - When the day ends on planet Kepler-16b there is a double sunset, scientists reported on Thursday in the journal Science.
In a scene reminiscent of science fiction, researchers using observations from NASA's Kepler spacecraft have detected a distant planet orbiting two waltzing stars, the first time such a phenomenon has been confirmed.
Kepler-16b is similar to Jupiter in size and mass, a cold gas giant that orbits its two suns every 229 days at a distance of 65 million miles (104.6 million km). That is roughly the same distance as Venus' orbit, compared to Earth's 365-day orbit around the sun at a distance of about 93 million miles (149.7 million km). 
This newly detected planet is 200 light-years from Earth and is not thought to harbor life. A light-year is about 6 trillion miles (10 trillion km), the distance light travels in a year.
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بـنده طالـع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار منست...
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بـنده طالـع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار منست...
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بعضی ها را دیده ام که از وقت کم شکایت می کنند. انها می گویند: «حیف که نمی رسیم. گرفتاریم. وقت نداریم. عقبیم...». اینها واقعا بیمار خیالبافی هیا کودکانه خود هستند. وقت، علی الاصول، بسیار بیش از کیسه های مان داریم: وقی که تباه می کنیم، می سوزانیم، به بطالت می گذرانیم. بسیاری از ما می توانیم پنج برابر، ده برابر، یا بیش برابرِ آنچه کار می کنیم، کار کنیم، یاد بگیریم، بیافرینیم، تغییر بدهیم. 
انسان شهری، عجیب در بیکارگی و بطالت فرو رفته است: بهانه جویی، وراجّی، شوخی های مبتذل خجالت آور، همیشه در انتظار حادثه یی غریب و دگرگون کننده: اگر نه معجزه یی، دست کم کرامتی... و ناگهان حل شدن جمیع مشکلات... اما این نوع برخورد با زندگی فقط تباه کردن زندگی ست...
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
باران سیفی
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
از سفارش و واسطه و منت و دردسرای پشت این بازی ها کلا بیزارم.
هیچ وقت از موقعیتهام استفاده، یا بهتر بگم سوء استفاده نکردم، حالا شایدم نه دقیقا هیچ وقت! اما حداقل سعی کردم اینطوری نشه. باور کنی یا نه، از پارتی بازی فراری ام، از اینکه کسی به خاطر چیزی غیر از خودم و توانمندی ها و ویژگی هام بهم توجه کنه بدم میاد و اینو یه جور توهین به خودم حساب می کنم.
برا همین مجبور شدم، قضیه کار رو بپیچونم. دوست ندارم کسی منت بیخود بزاره سرم. دوست ندارم کسی اونجا به چشم دیگه ای ببینتم، که چی آخه؟! می دونم پدر اگرچه منتی نداره بابت محبت هاش اما دلم نمی خواد با بقیه فرق داشته باشم، دلم نمی خواد جای تلاش و امید و حتی نگرانی ها و اضطرابهام رو، راحتی دروغین و زشت پشت گرم شدن به بنده خدا پر کنه و بشم بنده کس دیگه ای جز خودت.
بعدشم، ممکن واسه رئیس خوب و دوست داشتنی ام :) مشکلی پیش بیاد.
پس تویی که بی منت و واسطه رحت بی منتهات همیشه جاریه تو زندگی ام، بی واسطه، بی منت، خودت به بزرگی خودت کاملم کن و بی نیاز از هر چه و هر که غیر خودت ای مهربانترین مهربانان.
باران سیفی
۲۴ شهریور ۹۰ ، ۱۴:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دوستت دارم رو با چه رنگی، به چه زبونی، با چه لحنی بگم که برسونه عمق احساسم رو به تو
دوستت دارم

باران سیفی
۲۱ شهریور ۹۰ ، ۲۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد

گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد

شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم
چون پای بدارم که ز دستم سپر افتاد

در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به درافتاد

با هر که خبر گفتم از اوصاف جمیلش
مشتاق چنان شد که چو من بی​خبر افتاد

هان تا لب شیرین نستاند دلت از دست
کان کز غم او کوه گرفت از کمر افتاد

صاحب نظران این نفس گرم چو آتش
دانند که در خرمن من بیشتر افتاد

نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع
کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد

سعدی نه حریف غم او بود ولیکن
با رستم دستان بزند هر که درافتاد
باران سیفی
۱۸ شهریور ۹۰ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
این روزا بیشتر از همیشه از خودم و کارام شرمنده ام، آدمهای خوبی که از محبتت بهم امکان دادی کنارشون باشم از خودم شرمنده ام می کنن پیش تو. دیدن خوبی هاشون شرمنده ام می کنه. با بعضی ها بودن، بعضی زندگی ها، بعضی ها می شه حسرت رو دل آدم. بس خوبن...
اما، تا تو بهم فرصت دادی و هستم، تا زندگی هست، معنا نداره حسرت، اینا یعنی هنوز امیدی هست، یعنی هنوز فرصت دارم، یعنی هنوز برای تغییر و اصلاح دیر نشده، خدا نکنه دیر بشه...
خودم رو اندازه خوبی هاشون نمی دونم، اندازه کنارشون بودن نیستم، هم قدشون نیستم می دونم، همین که می بینمشون و شناختمشون خودش از لطف بی نهایت توست و یه دنیا شکر داره اما راستی راستی زندگی کردن با این آدمها دیگه حد من نیست، هست؟!
خدایا، من وافقم به کوتاهی ام، به گناهانم، به شرمندگی ام به درگاه تو، به کاستی هام، به ضعفها و نقصهام، خدایا، آگاهم کردی به لطف خودت و امکان شناخت دادی بهم، اما خدا، همونقدر که من رو به من شناسوندی، خودت رو هم به مهر و کرم و لطف شناسوندی، خدایا، اگه کاستی ها و نقصهام رو دیدم و امید به اصلاح و تغییر رو تو وجودم گذاشتی همه از لطف و مهر بی حد توست و کرمت که می دونم عشق تو به کمال و هدایتم بی حده. خدایا، پس نا امیدم نکن، اگه من قد این آدمها نیستم، تو که قد دادن و کمک هستی. خدایا، اگه من حقیرم، تو که خدای من و بزرگی. خدایا اگه من لایق نیستم و امیدی بهم نیست، تو نهایت کمال و خوبی هستی و سرچشمه امیدم. خدایا، پس با همه وجودم، به بزرگی تو، به شناختی که تو از تو بهم بخشیدی، ازت بهترین رو می خوام، زندگی با آدمهایی که به عشق خودت عاشقشون کردی و مهرشون رو تو قلبم گذاشتی. خدایا، اگه دوستم نداشتی، اگه نمی خواستی بزرگم کنی به مهرت، اگه هدایتم رو نمی خواستی، چرا مهر عاشقان و بندگان خوب خودت رو تو قلبم می کاری، خدایا، اگه امیدی به من نداری، چرا امید به هدایت و کمال و خوبی رو به قلبم جاری می کنی. خدایا از تو به بزرگی تو بخشش و کمال و سعادت طلب می کنم نه به اندازه حقارت خودم، پس با من اون کن که تو اهلش هستی نه اونچه که منم بحق محمد و اله الطبین الطاهرین آمین ربّ العالمین.
باران سیفی
۱۸ شهریور ۹۰ ، ۲۱:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر