گمراهی و سرگشتگی ام، هدایت و لطافت ات...
گناهکاری و حقارت ام، بخشش و دستگیری ات...
شیرین تر از اطاعتت نمی شناسم. انتخاب رنج و آسایشش با تو...
پی نوشت: بی قرارم، درمونده ام، مستاصلم، سرگردونم، موندم بین همه احساسات و افکار و خواسته های متضادی که می تونه درگیر کنه آدم رو، اینقده میدونم که دیگه هیچ امید و پناهی ندارم بین خودم و بقیه آدمها... اینقده میدونم که دیگه هیچی جز تو ندارم. به آبروی امام هشتم، پناهم بده...