طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب در آذر ۱۳۸۹ ثبت شده است


 هنوز با همه دردم امید درمانست                      که آخری بود آخر شبان یلدا را...
باران سیفی
۳۰ آذر ۸۹ ، ۲۳:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
کارم به جایی کشیده که پیش پیش در مورد مردم قضاوت می کنم و علیه خوردن رطبی که خودم زمانی خورده ام فتوا می دم... کارم به جایی کشیده که هر کی مخالف عقیده و مسلک خودم رو تکفیر می کنم و از رفتار دوست اونقدر متعجب می شم که انگار یادم رفته خودم ریشه تو کدوم خاک دارم... کارم به جایی کشیده که کفه های ترازوی عدل الهی رو به قدر حقارت خودم پایین می آرم و یادم می ره اگه خدا هم می خواست به خشکی و کوچیکی حد من باهام برخورد کنه الان معلوم نبود جزوه کدوم طبقه از گمراهان کنونی به زعم خودم بودم! و از این خواب شیرین آگاهی ادعایی ام! چقدر دور...
نه، اون که گفتم بهت نمی یاد، حکایت تو نیست، حکایت منه، دل پاکه توست که امید به لطف پروردگار توش موج می زنه و درست مثه همون موقع که امید بازگشت منو داشتی و ساکت و مهربانانه تحملم می کردی یه بار دیگه داره همه دردها رو به امید یه تنه تحمل می کنه و باز آرومه و توکل جای همه نگرانی ها و آیه های یاس من ها! رو به جون می خره چون چشمش بازم داره بالا رو نگاه می کنه و امید هست و نور هست و زندگی هست...
مهربانم، زندگیت رو به وسوسه های باطل ذهن های خشک و سردی چون من محدود نکن، بگذار قلبت هدایتت کنه و دستتو از دامن نور رها نکن...
دوستت دارم
باران سیفی
۲۷ آذر ۸۹ ، ۲۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... و این هر دو، ‌عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.

آنان که رو به سوی قبله خویش نماز می گزارند معنای حرمت حرم امن را چه می دانند؟ کعبه آنان که در مکه نیست تا حرمت حرم مکه را پاس دارند؛ کعبه آنان قصر سبزی است که چشم را خیره می کند. آنجا بهشتی است که در زمین ساخته اند تا آنان را از بهشت آسمانی کفایت کند...

صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هشتم ذی الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند،‌ و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی؟ آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است. هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است. پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد.

الرحیل! الرحیل!
اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را!
اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی، و این است که ما را کشکشانه به خویش می خواند. 

ماندن‌ در صف‌ اصحاب عاشورایی‌ امام‌ عشق‌ تنها با یقین‌ مطلق‌ ممکن‌ است ‌و ای‌ دل‌! تو را نیز از این‌ سنت‌ لایتغیر خلقت‌ گریزی‌ نیست‌. نپندار که‌ تنها عاشوراییان‌ را بدان‌ بلا آزموده‌اند و لاغیر، صحرای‌ بلا به‌ وسعت‌ همه تاریخ‌ است‌...
باران سیفی
۲۳ آذر ۸۹ ، ۲۲:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
گفت یخت باز شده؟ گفتم دعا کن دلم یخ نزنه، یخ دست و پا بالاخره باز می شه...
باران سیفی
۲۱ آذر ۸۹ ، ۲۰:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
گفت یخت باز شده؟ گفتم دعا کن دلم یخ نزنه، یخ دست و پا بالاخره باز می شه...
باران سیفی
۲۱ آذر ۸۹ ، ۲۰:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شیعَتى‏ ما اِن‏ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونى‏
اَو سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ اَو شهیدٍ فَانْدُبُونى‏

وَ اَنَا السَّبطُ الّذى مِنْ غَیْرِ جُرمٍ قَتَلُونى‏
وَ بِجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ الْقَتْلِ عمداً سَحِقُونى‏

لَیْتَکُمْ فى‏ یَومِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرُونى‏
کَیْفَ اَسْتَسْقى‏ لِطِفْلِ فَاَبَواْ اَنْ یَرْحَمُونى‏

وَسَقُوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عَوَضَ الْماءِ المَعینِ‏
یا لَرَزْءِ وَ مُصابٍ هَدَّ اَرْکانَ الْحُجُونى‏

وَیْلَهُمْ قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثّقلین‏
فَالْعَنُو هُمْ ما اِسْتَطَعْتُمْ شیعَتى‏ فى‏ کُلِّ حین

الوقایع والحوادث، ج3، ص269
باران سیفی
۲۱ آذر ۸۹ ، ۱۱:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
«خُطَّ الَموتُ عَلَی وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القَلادَةِ عَلَی جِید الفَتادة وَ مَا أَولَهَنی إلَی أسلَافی اشتیَاقَ یَعقُوبَ إلَی یُوسُف...مَن کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهجَتَهُ مُوَطِّناً عَلَی لِقاءِ الله نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنَا فإنِّی راحلٌ مُصبِحاً إِن شاءَ الله »

بحارالانوار، ج44، ص366
باران سیفی
۱۶ آذر ۸۹ ، ۱۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
«خُطَّ الَموتُ عَلَی وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القَلادَةِ عَلَی جِید الفَتادة وَ مَا أَولَهَنی إلَی أسلَافی اشتیَاقَ یَعقُوبَ إلَی یُوسُف...مَن کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهجَتَهُ مُوَطِّناً عَلَی لِقاءِ الله نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنَا فإنِّی راحلٌ مُصبِحاً إِن شاءَ الله »

بحارالانوار، ج44، ص366
باران سیفی
۱۶ آذر ۸۹ ، ۱۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
 هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های 
برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های

پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان
درهای حسینیه ی دل را بگشا، های

طبّال بزن طبل که با گریه درآیند
طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های

زنجیر زنان حرم نور بیایید
ای سلسله‌ها ، سلسله‌ها، سلسله‌ها، های

ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید
ای قوم کفن پوش، کجایید؟ کجا؟ های

شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب
خونخواه حسین آید، درآیید هلا، های

کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من
کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های

این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم
آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های
....
«علیرضا غزوه»
باران سیفی
۱۵ آذر ۸۹ ، ۰۹:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
Don't go for looks; they can deceive
Don't go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright
Find the one that makes your heart smile...
باران سیفی
۱۴ آذر ۸۹ ، ۱۸:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر