به هرزه بی می و معشوق عمر می گذرد، بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۴۱ ب.ظ
ده روز پیش شبی مثه امشب احساس شادی خاصی داشتم. امشبم یه شب خاصه اما نمی دونم چرا به جای هر حس دیگه ای با وجود هدیه های قشنگی که گرفتم، احساس دلتنگی ته دلم کم نمی شه...
خدایا ممنون که یه سال دیگه بهم فرصت دادی. ازت بخاطر همه خطاهای یکسال گذشته ام معذرت می خوام و با همه وجودم بهت پناه میارم که روز به روزم بهتر باشه و بشم اونی که تو می خوای، ازت ممنونم بخاطر همه چیزهایی که بهم دادی و ندادی. ممنونم که اینجام و ممنونم که بهم سلامتی و هزار تا نعمت دیگه دادی که بتونم به موقعیت های بهتری برسم. ممنون که منو رها نکردی و آغوش گرمت همیشه برای کوچک خطاکاری چون من باز بوده و هست.
ممنون که هستم، ممنون که هست...
یه سال دیگه گذشت، اصلا آمادگی اش رو نداشتم! ناگهانی اومد و رفت اما گریزی نیست از گذر زمان و مرکب گریز پاش.
تولدم مبارک.
خدایا ممنون که یه سال دیگه بهم فرصت دادی. ازت بخاطر همه خطاهای یکسال گذشته ام معذرت می خوام و با همه وجودم بهت پناه میارم که روز به روزم بهتر باشه و بشم اونی که تو می خوای، ازت ممنونم بخاطر همه چیزهایی که بهم دادی و ندادی. ممنونم که اینجام و ممنونم که بهم سلامتی و هزار تا نعمت دیگه دادی که بتونم به موقعیت های بهتری برسم. ممنون که منو رها نکردی و آغوش گرمت همیشه برای کوچک خطاکاری چون من باز بوده و هست.
ممنون که هستم، ممنون که هست...
یه سال دیگه گذشت، اصلا آمادگی اش رو نداشتم! ناگهانی اومد و رفت اما گریزی نیست از گذر زمان و مرکب گریز پاش.
تولدم مبارک.
۸۹/۱۱/۱۷