یا لطیف
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۴۷ ب.ظ
الله لطیف است و قهرش لطیف و قفلش لطیف اما نه چون قفل گشائیش که لطف آن در صفت نگنجد. من اگر از اجزا خود را پاره پاره کنم از لطف بی نهایت و ارادت قفل گشایی و بیچونی فتّاحی او خواهد بود. زینهار، بیماری و مردن را در حقّ من متّهم مکنید که آن جهت روپوش است. کشنده من این لطف و بی مثلی او خواهد بودن. آن کارد یا شمشیر که پیش آید جهت دفع چشم اغیار است تا چشمهای نحس بیگانه جُنُب، ادراک این مقتل نکند...
« مقالات مولانا»
« مقالات مولانا»
۸۹/۰۵/۱۶
به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند
صید را پای ببندند و رها نیز کنند
نظری کن به من خسته که ارباب کرم
به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند
عاشقان را ز بر خویش مران تا بر تو
سر و زر هر دو فشانند و دعا نیز کنند
گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن
کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند
بوسهای زان دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند
تو خطایی بچهای از تو خطا نیست عجب
کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند
گر رود نام من اندر دهنت باکی نیست
پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند
سعدیا گر نکند یاد تو آن ماه مرنج
ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند