به پیش رو و قدم در نور آرامش دل گذار
شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۸۹، ۰۸:۲۳ ب.ظ
«دیگر سایه بر تو چیره آمد
به پیش رو و قدم در نور آرامش دل گذار*»
اگر گم گشته ای و ندانی کجائی
اگر گم گشته ای و ندانی کجائی
گوش فراده که معشوق
به تو می گوید: من توام.
تو نام خویش از یاد خواهی برد
تو نام خویش از یاد خواهی برد
و ندانی از کجائی
فقط خواهی دانست که
تو هیچ نیستی، پیدا شده
نه به توسطِ آن که
برخود می بالد، و بر می شمارد
بسیار کسانی را که
نجات داده است.
بلکه به توسط فرد یکتائی
بلکه به توسط فرد یکتائی
که تو را هیچ چیز نگوید
و نهانی هدایت کند
به سرچشمه محبتش.
گل خونفامی را می افکند
گل خونفامی را می افکند
کسی به جانب قلب تو:
که نشانی باشد از[رنجِ]
هجران تو که اینک فراموش شده.
«هربرت میسن»
* دیوان اشعار حلاج
۸۹/۰۳/۲۲