مادر
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۷:۳۴ ب.ظ
و بدین سان
من مادر شدم
یه دوقلوی خوشگل که مامان دیروز از باغ گل خریدتشون
بی زحمت و منت و دردسر
گل هندوانه، هندوانه نیستن هااا، اسمشون هندوانه است
گل هندوانه، هندوانه نیستن هااا، اسمشون هندوانه است
البته خودم اعتراف کنم مثل هر بچه تازه متولد شده ای زیاد زیبا نیستن
بگذریم که حالا میفهمم مامان همیشه می گفت واسه مادر بچه اش هر چی باشه زیباترینه یعنی چی:)
باید گلدونشون رو عوض کنم و حسابی بهشون برسم تا بزرگ و کپل بشن
بعد قول میدم اونقدر دوست داشتنی بشن که نشه چشم ازشون برداشت
حالا می بینی;)
پی نوشت: کسی حق نداره منو به خاطر سلام کردن به گلها، چشمک زدن به گنجشکها و قبول فرزند خواندگی دو قولوهام ملامت کنه، اگه دنیامو ازم بگیری چی می مونه جز یه زندگی خشک و بی روح. من اینم حتی اگه به چشم همه مردم دنیا یه دیوونه به نظر برسم و همین خواهم موند.
۸۹/۰۲/۱۲
خیلی هم کاره باحالیه
اصلنم خودت رو از دسته بعضی آدمای بی احساس ناراحت نکن
خب منم با کبوترهام و قناریم و اسب ها حرف می زنم
تازه یه کاسکوی جدیدم هست که امیدوارم خوب تربیت بشه و حرفای خوب خوب یاد بگیره
تازه اینا که چیزی نیست ...تو آینه هم بعضی وقتا خیلی حال میده آدم با خودش حرف بزنه ............