ببار بارون
چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۸۹، ۱۲:۲۸ ق.ظ
ازت معذرت می خوام
منو ببخش
منو ببخش و هدایتم کن
تو مراقبم باش
متاسفم
کمکم کن
کمکم کن
کمکم کن که سخت محتاج نگاهت هستم
محتاج بخششت
محتاج بارون
ببخش
کمکم کن که سخت محتاج نگاهت هستم
محتاج بخششت
محتاج بارون
ببخش
اگر من از فراز قرن ها تردید و بی رنگی
تو را از وسعت تنهایی قلبم فراخوانم
و از این بنده ی ناخالص و ناپاک
به سوی عرش پاک و بی ریایت گام بردارم
جوابم راتو خواهی گفت؟
و من را در وجود بیکران خویش
یکسر غرق عشق و روح خواهی کرد؟
خداوندا...
یقین دارم که تو آن خالق رحمان و غفّار و عزیز و مهربان هستی
که درهای بزرگ عرش را بر روی من هرگز نخواهی بست
و روح خسته ی من را میان دشت تنهایی رها هرگز نخواهی کرد
خداوندا...
منم آن بنده ی سرکش
منم آن بنده ی مغرور و پر خواهش
و تو آن خالق یکتا
همان معبود بی همتا
همان یکتا رفیق آدم تنها
خداوندا...
اگر پستم
اگر خوارم
اگر حالی چنین دارم
بدان من بی تو گر باشم،دگر تنهای تنهایم
ولیکن با تو من باشم بدان سلطان فردایم
خداوندا...
خدای خوب و یکتایم
تو را من از فراز قلب تنهایم
تورا از اوج فردایم
تو را از کهکشان دور غمهایم
تو را من تا ستاره تا سحر
تا اوج ماه پر شرر
من دوستت دارم