طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

بندگی

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۲۳ ب.ظ
اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم
تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی

به کسی نمیتوانم که شکایت از تو خوانم
همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی

تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت
که نظر نمیتواند که ببیندت که ماهی

من اگر چنان که نهیست نظر به دوست کردن
همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم
کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی

منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت
همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

و گر این شب درازم بکشد در آرزویت
نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت
نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی
۸۸/۱۲/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
باران سیفی

نظرات  (۱)

هر آن کـه جانب اهل خدا نـگـه دارد
خداش در همـه حال از بلا نـگـه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
کـه آشـنا سخـن آشـنا نگـه دارد
دلا مـعاش چنان کن که گر بلـغزد پای
فرشتـه‌ات بـه دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسـلد پیمان
نـگاه دار سر رشـتـه تا نـگـه دارد
صـبا بر آن سر زلـف ار دل مرا بینی
ز روی لطـف بگویش که جا نـگـه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفـت
ز دسـت بنده چه خیزد خدا نگـه دارد
سر و زر و دل و جانـم فدای آن یاری
کـه حـق صحبـت مهر و وفا نگه دارد
غـبار راه راهگذارت کجاست تا حافـظ
بـه یادگار نـسیم صـبا نـگـه دارد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی