اصرار نکن!
جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۸۸، ۱۲:۵۱ ب.ظ
من هر روز وبلاگمو به روز نمی کنم. گاهی حالش هست و روزی سه تا پست می ذارم و گاهی هم 10 روز می گذره و حرف نمی زنم. الان اما دوست دارم بگم که نمی خوام بنویسم. این معنای خاصی داره. یعنی حرف برای گفتن دارم اما نمی خوام حرف بزنم. نه اینکه نخوام، صبر کن، فکر کنم نمی تونم. به هر حال دوست دارم تو هم اینو بدونی! خودم هم گیجم. گیج؟ نه، این لغت مناسبی نیست برای حالم. اااا، ولش کن چون هر چی به مغزم فشار می آرم لغت مناسب رو پیدا نمی کنم. نمی تونم توضیحش بدم ولی خواستم ثبت کنم که حس غریبی دارم هر چند غریبه نیست...
۸۸/۱۲/۱۴
با اینکه اتفاقاتی که برا ما دوتا می افته خیلی متفاوته ولی نتایجش انگار شبیه به همه
خیلی نکته جلبیه .....
ولی با همه اینا بهت پیشنهاد می دم نوشتن رو کنار نذار حتی برای یه مدت کوتاه . چون وقتی می نویسی حست رو مجبوری بیان کنی (هرچند سخته ) ولی زودتر می تونی راه حل برخورد باهاش رو پیدا کنی
تا وقتی تو ذهن باشه نمیشه شناختش ...خیلی مرموز میشه و دور از دسترس و شاید منجر به خیال پردازی و دور شدن از واقعیت هم بشه ....