طـــه
وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
خانه
درباره من
سرآغاز
طـــه
وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
طبقه بندی موضوعی
سال نو مبارک
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
بهمن ۱۳۹۲
(۳)
دی ۱۳۹۲
(۴)
آذر ۱۳۹۲
(۲)
آبان ۱۳۹۲
(۴)
مهر ۱۳۹۲
(۸)
شهریور ۱۳۹۲
(۷)
مرداد ۱۳۹۲
(۱۰)
تیر ۱۳۹۲
(۱۶)
خرداد ۱۳۹۲
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۲
(۳)
فروردين ۱۳۹۲
(۲)
اسفند ۱۳۹۱
(۶)
بهمن ۱۳۹۱
(۱۹)
دی ۱۳۹۱
(۱۳)
آذر ۱۳۹۱
(۵)
آبان ۱۳۹۱
(۹)
مهر ۱۳۹۱
(۶)
شهریور ۱۳۹۱
(۱۲)
مرداد ۱۳۹۱
(۱۱)
تیر ۱۳۹۱
(۱۶)
خرداد ۱۳۹۱
(۱۲)
ارديبهشت ۱۳۹۱
(۶)
فروردين ۱۳۹۱
(۶)
اسفند ۱۳۹۰
(۷)
بهمن ۱۳۹۰
(۹)
دی ۱۳۹۰
(۲۳)
آذر ۱۳۹۰
(۸)
آبان ۱۳۹۰
(۷)
مهر ۱۳۹۰
(۱۵)
شهریور ۱۳۹۰
(۹)
مرداد ۱۳۹۰
(۱۱)
تیر ۱۳۹۰
(۲۱)
خرداد ۱۳۹۰
(۱۸)
ارديبهشت ۱۳۹۰
(۸)
فروردين ۱۳۹۰
(۶)
اسفند ۱۳۸۹
(۱۵)
بهمن ۱۳۸۹
(۱۹)
دی ۱۳۸۹
(۴۸)
آذر ۱۳۸۹
(۳۰)
آبان ۱۳۸۹
(۳۵)
مهر ۱۳۸۹
(۴۲)
شهریور ۱۳۸۹
(۶۴)
مرداد ۱۳۸۹
(۴۲)
تیر ۱۳۸۹
(۴۳)
خرداد ۱۳۸۹
(۵۳)
ارديبهشت ۱۳۸۹
(۵۱)
فروردين ۱۳۸۹
(۳۷)
اسفند ۱۳۸۸
(۲۸)
بهمن ۱۳۸۸
(۱۹)
دی ۱۳۸۸
(۱۶)
آذر ۱۳۸۸
(۱۶)
آخرین مطالب
۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۸
قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی، دگر بارش بفرمایی به فرق سر دوان آید....
۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۱۶
گر دوست واقفست که بر من چه میرود، باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست
۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۰۷
دلتنگ تو...
۲۵ دی ۹۲ ، ۲۰:۳۴
دارم امید عاطفتی از جناب دوست...
۱۸ دی ۹۲ ، ۲۰:۱۶
سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر، کعبه دیدار دوست صبر بیابان اوست
۱۱ دی ۹۲ ، ۲۳:۴۵
مرد زندگی ام...
۱۱ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۲
گر میکشی به لطف گر میکشی به قهر، ما راضییم هرچه بود رای رای تست
۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۱:۰۲
صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر، دیدار در حجاب و معانی برابرست....
۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۱
وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ...
۲۹ آبان ۹۲ ، ۲۳:۳۲
دوست داشتنت را، دوست دارم...
آرام جانم
پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۸۸، ۱۱:۳۹ ب.ظ
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
۸۸/۱۱/۰۸
۰
۰
باران سیفی
نظرات
(۱)
۱۳ بهمن ۸۸ ، ۱۴:۳۸
leila
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی،سری به شانه بیفتد
به کارآنکه برون ازبهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی، نه بلکه جان جهانی
همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
حبیب من
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی،سری به شانه بیفتد
به کارآنکه برون ازبهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی، نه بلکه جان جهانی
همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
حبیب من