طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کلید ها به همان راحتی که در را باز می کنند، قفل هم می کنند... 

روی ماه خداوند را ببوس، مصطفی مستور
باران سیفی
۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۷:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
وَ عّمارَةِ قَلبِکَ بِذِکرِهِ...
باران سیفی
۱۸ تیر ۹۲ ، ۲۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مى‏بخشد آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حایل مى‏گردد و هم در نزد او محشور خواهید شد (۲۴)

سوره انفال
باران سیفی
۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۳:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
باران سیفی
۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مرا خود با تو سری در میان هست
وگرنه روی زیبا در جهان هست

وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست

مبر ظن کز سر سودای عشقت
رود تا بر زمینم استخوان هست

اگر پیشم نشینی دل نشانی
وگر غایب شوی در دل نشان هست

بجز پیشت نخواهم سر نهادن
اگر بالین نباشد آستان هست

برو سعدی که کوی وصل جانان
نه بازاریست کانجا قدر جان هست
....
باران سیفی
۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بچه ها رو دوست دارم و خیلی خوب می تونم باهاشون تو هر سنی باشن و هر جنسی، ارتباط برقرار کنم اما غالبا! برای مدت محدودی اعصابم توان تحملشون رو داره.
مشکل اون طفل معصومها نیستن چون برخلاف تصور آدم بزرگها به نظر من بچه ها خیلی خوب محبت و جدیت و حقیقت و راست و دروغ و حتی مسائل سخت رو درک می کنن اگر آسون و صاف باهاشون ارتباط برقرار کنیم، بلکه مشکل پدر و مادرهایی هستن که مثل احمقها و به چشم موجوداتی نادون! با اونها رفتار می کنن و فرصت درک و همفکری و رشد رو از اونها می گیرن و اونوقت بچه ها می شن موجودات لوس و غیرقابل تحملی که جز خودخواهی و ادای آدم بزرگها رو طوطی وار درآوردن کار دیگه ای بلد نیستن.
قدر بچه ها و بچگی رو باید بیشتر دونست و بیشتر باید همراهی کرد با این موجودات کوچولوی دوست داشتنی.
پی نوشت: امروز سه تا بچه دوست داشتنی و به غااایت شرور! مهمونمون بودن و من سعی کردم قدرشون رو بدونم! اما نمیدونم چرا هنوز بعد از چند ساعتی که از رفتنشون می گذره هیچ عصاره و معجون و موسیقی و کتاب و لذتی نتونسته اعصاب تحلیل رفته ام رو بهم برگردونه! :|

باران سیفی
۰۱ تیر ۹۲ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر