طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طـــه

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

سرکش شدم، اونقدر که دیگه بعید می دونم کسی بتونم عاشقم بشه، عاشقِ یه غزال رام نشدنی تیزپا
دارم یاد می گیرم هم مرد خودم باشم و هم زن، پابند شدن بعید بنظر می رسه و دور
بعید می دونم کسی بتونه عاشقم بشه، عاشقی کنه، عاشقم کنه
که اصلا کسی عاشقی بلد باشه و بتونه رامم کنه
سرکش شدم، رام نشدنی و رها
بعید می دونم مگه...
باران سیفی
۲۹ دی ۹۰ ، ۱۸:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
من کان یرجو لقاء الله فان اجل الله لآت وهو السمیع العلیم 
باران سیفی
۲۸ دی ۹۰ ، ۲۳:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
و گفت: «حاجیان به قالَب، گردِ خانه طواف می کنند و بقا خواهند و اهل محبّت به قلوب گرد عرش طواف کنند و لقا خواهند».
 بایزد بسطامی
باران سیفی
۲۳ دی ۹۰ ، ۱۲:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
و گفت: «حاجیان به قالَب، گردِ خانه طواف می کنند و بقا خواهند و اهل محبّت به قلوب گرد عرش طواف کنند و لقا خواهند».
 بایزد بسطامی
باران سیفی
۲۳ دی ۹۰ ، ۱۲:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سکوت و نگاهم را
بخوان
باران سیفی
۲۳ دی ۹۰ ، ۱۱:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
"If some one loves a flower, of which just one single blossom grows in all the millions and millions of stars, it is enough to make him happy just to look at the stars. He can say to himself, 'Somewhere, my flower is there...' But if the sheep eats the flower, in one moment all his stars will be darkened... And you think that is not important!"
He could not say anything more. His words were choked by sobbing.

"The little prince"
پی نوشت: صفحه اصلی وبلاگ رو ببند، چشمهات رو هم، بعدش فقط گوش کن این شعر رو و فکر کن به راز روشنی این همه ستاره تو آسمون...
باران سیفی
۱۸ دی ۹۰ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مرد این بار گران نیست دل مسکینم...

باران سیفی
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۵:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
رَبِّ إِنِّی لَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا...
باران سیفی
۱۵ دی ۹۰ ، ۱۴:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
نه تو می مانی و نه اندوه 
و نه هیچ یک از مردم این آبادی...

به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...

لحظه ها عریانند،
به تن لحظه خود،
جامه اندوه مپوشان هرگز...

«سهراب»
باران سیفی
۱۱ دی ۹۰ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس...
باران سیفی
۰۹ دی ۹۰ ، ۲۱:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر